ناز نوشته

متن ادبی و دل نوشته

روز از پی روز شب از پی شب می گذرد...به خود خیره می شوم دیگر شکسته تر از انم که بشکنم...!هستم ولی احساس نیستی می کنم...شوقی انباشته به اندوه و اضطراب نهفته از خشک شدن شکوفه ها دارم...گرفتار در گره احساسی بس شکننده و ازارنده در رویش خواب خیال تیشه به روحم می زند...در سایه روشن ابهام در جستجوی چیستی گم شده ام!گم در دهلیز های روح!ولی این اغاز را پایانی بایست...!!!



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در شنبه 19 شهريور 1390برچسب:,ساعت12:51توسط فاطمه | |

<-PollName->

<-PollItems->